- 4148
- ۱۳۹۴/۱۱/۲۴ - ۰۸:۵۷
- 698 بازدید
قانون جذب قسمت چهارم : امروز می خواهم در مورد یک موضوع بسیار مهم مرتبط با قانون جذب صحبت کنم که به درد همه می خورد و آن موضوعی است . که در علوم انسانی و موفقیت به نام مدیریت اخلاقی یا Ethic Management به آن پرداخته می شود.اصلا قصد ندارم به صورت علمی و با کلمات سنگین وثقیل این موضوع را بازکنم. علاقه مندان می توانند روی اینترنت در این خصوص هزاران مطلب پیدا کنند[…]
قانون جذب قسمت چهارم : امروز می خواهم در مورد یک موضوع بسیار مهم مرتبط با قانون جذب صحبت کنم که به درد همه می خورد و آن موضوعی است .
که در علوم انسانی و موفقیت به نام مدیریت اخلاقی یا Ethic Management به آن پرداخته می شود.اصلا قصد ندارم به صورت علمی و با کلمات سنگین وثقیل این موضوع را بازکنم.
علاقه مندان می توانند روی اینترنت در این خصوص هزاران مطلب پیدا کنند و روی آن تحقیق نمایند. آنچه در اینجا می آید نقش به کار گیری اصول مدیریت اخلاقی در کاربرد عملی قانون جذب در زندگی است.
***
به نظر شما چرا با وجودی که دست و پای سالمی دارند دست گدایی به سوی این و آن دراز می کنند و از روش های ناخوشایند امرار معاش می کنند؟
جواب خیلی ساده است:” چون به این باور رسیده اند که تنها راه همین است و هیچ راه درست و شرافتمندانه دیگری برای کسب درآمد و زنده ماندن وجود ندارد!آنها خود را به صورت یک قربانی می بینند که مجبورند اینگونه عمل کنند.”
یا به نظر شما چرا خیلی ها در هنگام مواجهه با مشکلات و تنش های سخت زندگی به مواد مخدر و الکل و ولنگاری روی می آورند؟
باز هم جواب بسیار ساده است:” آنها ذهن خود را به این نتیجه رسانده اند که برای فرار از فشار مشکلات راهی بهتر از این وجود ندارد. یعنی راه درستی برای مقابله با مشکلات نمی بینند و به همین خاطر به سراغ راهی که خودشان هم می دانند غلط است می روند.
وقتی به آنها اعتراض می کنی که چرا راه درستی برای زندگی انتخاب نمی کنند ، با حیرت پاسخ می دهند کدام راه درست!؟ همه راه ها بن بست است!”
دقیقا با همین استدلال ساده یعنی :”موجود نبودن راه درست برای رسیدن سریع و بی دردسر و بی زحمت به راحتی و لذت و ثروت ” خیلی ها با خیال راحت به سراغ کارهای ناصواب و نکوهیده می روند و به هیچ وجه خود را در این رابطه مقصر نمی دانند.
فکر می کنید چرا نامزدهای انتخاباتی در کشورهای مختلف جهان ، حتی کشورهای مترقی و پیشرفته ، سعی می کنند با هر شیوه مخربی که به دستشان می رسد اعتبار و آبروی رقیب را ازبین ببرند و احتمال برنده شدن خودشان را بالاتر ببرند!؟ جواب ساده است چون فکر می کنند غیر از این راه درستی برای پیروز شدن وجود ندارد!
به نظر شما چرا خیلی ها در ادارات و موسسات سعی می کنند با تملق و چاپلوسی و حتی بدگویی و بدنمایی همکاران خود را عزیزتر و نورچشمی تر کنند و برای رسیدن به مناصب عالی تر از هیچ حرکت ناشایستی دریغ نمی کنند؟ باز هم پاسخ ساده است:” چون احساس می کنند همه جاده های سالم و درست رسیدن به مقصد خراب است و تنها راه رسیدن به مقصد و هدف قدم گذاشتن در راه های غلط و اشتباه می باشد.”
چرا بعضی نسبت به زن و فرزند خود سخت گیری شدید می کنند و با دریغ کردن امکانات تحصیل و تغذیه از خانواده خود و کلاه سر فامیل و آشنا گذاشتن و بالا کشیدن سهم الارث خواهر و مادر، تلاش می کنند به هر قیمتی که هست زمینی را به نام خود بخرند و حساب بانکی خود را افزایش دهند؟
چرابعضی ها نسبت به عزیزترین های زندگی شان تا این اندازه بی رحم و سنگدل می شوند؟ پاسخ روشن است:” آنها به این باور رسیده اند که راه درست دیگری برای خانه دارشدن و توانگری وجود ندارد و مظلوم تر و در واقع بی دست و پاتر وبی خطرتر از خواهرومادروزن و فرزند هم که کسی نیست! پس آنها مجبورند اینکار را انجام دهند چون چاره دیگری ندارند!”
اما این درست نیست و اگر همه به این شکل عمل کنند دیری نمی پاید که فساد در تمام ارکان جامعه نفوذ می کند و به یکباره همه چیز از دست می رود و اوضاع از کنترل خارج می شود.
حتی اگر دقت کرده باشید دزدها و آدم بدهای فیلم ها هم یک مرامنامه اخلاقی برای خود دارند. مثلا با وجودی که به خود حق می دهند از روش های نادرست و خلاف به ثروت برسند اما در عین حال به شدت از دستورات فرمانده خود تبعیت می کنند و از یکدیگر دفاع می کنند .
و نسبت به هم خیانت روا نمی دارند. در واقع وجود یک مرامنامه اخلاقی هم برای تک تک انسان ها در زندگی لازم است ، هم برای شرکت ها و مغازه های کوچک و هم برای ادارات بزرگ و شرکت های عظیم بین المللی .
یک انسان نباید برای رسیدن به هدف خود از هر وسیله ای که دم دستش باشد حتی وسایل نادرست و شیوه های ناصحیح ، استفاده کند و فقط رسیدن به مقصد برایش مهم باشد. بلکه از هرانسانی صرف نظر از سطح سواد و نوع جنسیت و میزان تربیت خانوادگی ، انتظار می رود که برای زندگی شخصی خود و همینطور نحوه برقراری ارتباط با اطرافیان و خانواده از یک مرامنامه اخلاقی ثابت و مشخص پیروی کند.
اگر انسانی چنین نباشد دیر یا زود همه از اطرافش می گریزند و هیچکس در کنار او قرار نمی گیرد و به او اطمینان نمی کند. به راستی وقتی کسی حتی به نزدیکترین دوست و آشنای خود رحم نکند ، چگونه می توان از او انتظار داشت که به هنگام بحران از ما طرفداری و حمایت کند؟
یک مغازه دار و کاسب هم باید برای خود مرامنامه اخلاقی مشخص و ثابتی داشته باشد. اگر صاحب یک چلوکبابی به اصول اخلاقی پشت پا بزند و مرام زندگی خود را برپایه پول درآوردن به هر قیمتی قرار دهد. بدیهی است که این چلوکبابی برای پختن کباب هر چیزی که دم دستش باشد را به گوشت اضافه می کند وبه هیچ وجه خود را ملزم به رعایت بهداشت نمی کند.
دیر یا زود مردم از روی شکل و قیافه و رفتار و ادب و اخلاق و شایعات متوجه کار او می شوند و دیگر به سراغش نمی آیند. البته صاحب چلوکبابی ممکن است بگوید که او مثل خیلی های دیگر عمل کرده و روش درستی غیر از این وجود ندارد. اما حقیقت این است که حتی در بدترین شرایط زندگی باز هم یک روش درست برای غلبه بر مشکل وجود دارد. فقط کافی است دنبالش بگردیم. به راحتی می توانیم آن را پیدا کنیم.
قانون جذب هم دقیقا به همین نکته اشاره می کند. بر طبق قانون جذب وقتی شما آرزویی را در دل می گردانید ، برای اجابت شدن این آرزو شما اصلا نباید به روش های غیر اخلاقی و شیوه های ناجوانمردانه متوسل شوید و حق کسی را ناحق کنید و آبروی فرد بیگناهی را بریزید و حرکتی زشت انجام دهید و یا سخنی ناروا بر زبان برانید.
شما فقط باید به منبع انرژی برآورنده آرزوها ، یعنی خالق کاینات اطمینان کنید و حتی یک لحظه هم از مسیر درست منحرف نشوید. اصلا هم نباید نگران باشید و به هیچ وجه نباید خود را درگیر این مساله سازید که راه درست دیرتر به مقصد می رسد و یا سود و منفعتش کم است. مهم این است که شما برای رسیدن به آرزوهای درست خود همیشه حساس باشید که از شیوه های درست و صحیح استفاده کنید.
معتقدان به قانون جذب جزو با مرام ترین و قابل اعتمادترین اشخاص روی زمین هستند. آنها قابل اطمینان هستند نه به این خاطر که نمی توانند خطا کنند. بلکه به این دلیل که باوردارند گام نهادن در جاده خطا و ناصواب ، باعث افت انرژی و ارتعاش آرزوهای درونی آنها و در نتیجه دور شدن آنها از آرزوهایشان می شود.
در قانون جذب باور همگان بر این است که ما هر چه آرزویی مثبت و پاک و صیقل خورده تری داشته باشیم و شک و تردید ما نسبت به حق بودن آرزویمان کمتر و یقین ما بر سزاوار بودن خودمان بیشتر باشد، میزان ارتعاش و نوسان ارسالی از سوی آرزو به سمت کاینات بیشتر و در نتیجه احتمال اجابت سریع آرزو بیشتر می شود.
حال با این اوصاف هر نوع حرکت و روشی که باعث ناپاکی و آلودگی آرزو شود به طور مستقیم انرژی و ارتعاش مثبت را از آرزو می گیرد و در نتیجه اجابت آن توسط کاینات را با مشکل روبرو می سازد. بنابراین یک فرد معتقد به قانون جذب اساس تفکرش بر این اصل استوار است که هر کاری را باید از راه درستش انجام داد.
حتی اگر این راه درست در ظاهر پر زحمت و کم منفعت به نظر برسد. مهم این است که در درازمدت منفعت و سوددهی این مسیر درست چندصد برابر روش نادرست است و ضمانت کننده این منفعت چند صدبرابری هم خود کاینات می باشد.
ما اگر در زندگی بپذیریم که رعایت اصول و مرام اخلاقی در تمام حوزه های زندگی شخصی و شغلی و خانوادگی و اجتماعی باعث تقویت انرژی مثبت وافزایش ارتعاش حیاتی در کالبد ما می شود و فرشته های بیشتری را برای کمک به ما به سمتمان می کشاند.
طبیعی است که در سخت ترین شرایط زندگی هم حاضر نمی شویم به سمت کار خلاف و ناصواب کشیده شویم. چونکه از اعماق وجودمان یقین داریم راه غلط در نهایت نتیجه اشتباه و ناصواب به همراه دارد و افتادن در جاده اشتباه هرگز ما را به مقصد صواب و درست نمی رساند.
این درحالی است که در حین انجام رفتار غیر اخلاقی و ناجوانمردانه و نادرست ، آرامش و قراری هم نخواهیم داشت و لحظه به لحظه زندگی مان هم مملو از ترس و اضطراب و بی قراری خواهد شد.