- 4145
- ۱۳۹۴/۱۱/۲۴ - ۰۸:۴۸
- 654 بازدید
قانون جذب قسمت سوم : در بین مدافعان قانون جذب قانون معروفی است به نام قانون بال پروانه به این شکل که بال زدن یک پروانه در جنگل های دوردست آمازون روی توفان های دریایی سواحل جنوبی خلیج فارس و دریای عمان تاثیر می گذارد. اینکه حتی بال زدن یک پروانه کوچک می تواند توفانی به عظمت تسونامی را باعث شود برای خیلی ها باورکردنی نیست. اما اگر ماهیت ارتعاشی و نوسانی بودن ذرات عالم را[…]
قانون جذب قسمت سوم : در بین مدافعان قانون جذب قانون معروفی است به نام قانون بال پروانه به این شکل که بال زدن یک پروانه در جنگل های دوردست آمازون روی توفان های دریایی سواحل جنوبی خلیج فارس و دریای عمان تاثیر می گذارد.
اینکه حتی بال زدن یک پروانه کوچک می تواند توفانی به عظمت تسونامی را باعث شود برای خیلی ها باورکردنی نیست. اما اگر ماهیت ارتعاشی و نوسانی بودن ذرات عالم را بپذیریم ، قبول قانون بال پروانه دیگر مشکل و غیر قابل باور نخواهد بود.
وقتی کسی به قانون جذب یقین داشته باشد و با تمام وجود بپذیرد که گفتار و پندار و کردار اوبه صورت پیام های ارتعاشی در معرض دید کل هستی قرار می گیرد و کل عالم و کاینات برای هم آهنگ شدن و انطباق با این پیام های ارتعاشی به صورت لحظه به لحظه خودش را تغییر می دهد، می خواهیم ببینیم چنین آدمی امورات زندگی خود را چگونه می گذراند و با مشکلات زندگی خود به چه شکلی برخورد می کند!؟
اولین چیزی که چنین شخصی در ذهن خود یقین دارد تاثیر مستقیم فکر و پندار روی زندگی واقعی اوست. کسانی که به قانون جذب اعتقادی ندارند گمان می کنند که فضای فکر و تخیلات آنها محیطی است کاملا خصوصی و آنها حق دارند در فکر و ذهن و خیالات خود هر پندار و گمانی را تجسم و تصور کنند .
و بعد بدون اینکه مانند جهان واقعی تاثیر آن را ببینند آن را فراموش کنند و به سراغ تصور و پندار بعدی بروند. اما وقتی کسی به قانون جذب یقین پیدا کرد، او حتی جرات تفکر و تجسم صحنه های نامناسب و ناشایست و فکر کردن به موضوعات نادرست را به خود راه نمی دهد.
چرا که با تمام وجود یقین دارد به محض راه یافتن یک فکر در ذهن انسان ، تغییری در ارتعاش کالبدی او رخ می دهد که برای کل کاینات و موجودات عالم قابل تشخیص و مشاهده است.
این مواظبت دائمی از فکر و پندار جزو ویژگی های برجسته افراد معتقد به قانون جذب است.
نکته دوم این است که چون قانون جذبی ها می دانند کل هستی به یکدیگر وصل است لذا اجزای دنیا را به صورت عالمی جدا از هم نمی بینند. آنها به ضرب المثل:
تو نیکی میکن و در دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهـــد باز
کاملا اعتقاد دارند و به همین خاطر برای هر موجودی که در طول شبانه روز سرراهشان سبز می شود از کمک و مساعدت دریغ نمی کنند. چرا که آن موجود را چه انسان باشد و چه حیوان و حتی درخت، بخشی از عالم یکپارچه مرتعش و موجی می دانند که خودشان هم پاره ای از این ارتعاش هستند.
این مهربانی و مساعدت و ترحم و همیاری نسبت به تمام موجودات عالم و به اصطلاح حس قوم و خویشی با کل هستی نیز یکی دیگر از ویژگی های اخلاقی و رفتاری افراد معتقد به قانون جذب است که اتفاقا به دلیل همین باور هم اینگونه اشخاص به راحتی با تمام انسان ها رابطه برقرار می کنند و برای همگان به عنوان یک دوست و آشنای صمیمی جا می افتند و مورد قبول قرار می گیرند.
از سوی دیگر وقتی یک شخص معتقد به قانون جذب خطایی انجام می دهد. چون می داند امکان جبران خطا هرگز از او گرفته نمی شود و او همیشه می تواند با انجام یک کار مثبت دوباره ارتعاشات مناسب کایناتی را به سمت خود بکشاند ، لذا به محض انجام یک فعل اشتباه ، به جای ناامیدی و افسردگی و خودباختگی ، بلافاصله آن را جبران می کند و به دامن کاینات برمی گردد.
شخص معتقد به قانون جذب ، هرگز تنها نیست. اصلا برای او تنهایی معنایی ندارد. او مثل قطره ای است در لابلای میلیاردها قطره دیگر که به صورت لحظه به لحظه در حال ارتعاش و نوسان است. او چون تنها نیست از چیزی نمی ترسد.
یکجور آرامش عمیق و ریشه دار در او و زندگی اش موج می زند و همین آرامش عمیق به او اعتماد به نفس بالایی می بخشد. به بیان ساده تر شخص معتقد به قانون جذب لازم نیست برای خاطرجمعی و داشتن اعتماد به نفس بالا حتما یک پارتی و حامی بزرگ پشتیبانش باشد. او بدون نیاز به حامی کل هستی و کاینات را پشتیبان خود می داند و با یقینی که از این بابت دارد در امورات روزمره زندگی با اعتماد به نفس و اطمینان کامل ظاهر می شود.
نقص داشتن و کم و کسری داشتن هم برای فرد معتقد به قانون جذب در زندگی اهمیت چندانی ندارد. برای مثال اگر چنین شخصی دارای معلولیت جسمی باشد این معلولیت را به صورت مانعی سرراه پیشرفت و ترقی خود نمی بیند.
گفتیم که ما آدم ها حتی وقتی خیلی هم سالم باشیم از لحاظ طیف مریی و شنوایی و همینطور مرزهای چشایی و بویایی و حسی خودمان دارای محدودیت هستیم. یک فرد معلول فقط میزان محدودیت اش در یک یا چند حواس بیشتر از انسان های عادی است.
اما وقتی همه انسان های عالم ذاتا به خاطر ساختار حواس پنجگانه از یک لحاظ معلول و ناکامل محسوب می شوند ، دیگر چه فرقی می کند که کسی کمتر یا بیشتر معلول باشد.
معلولان معتقد به قانون جذب با همین استدلال ساده و انرژی بخش بسیاری اوقات کارهایی می کنند که آدم های سالم و تندرست از انجام آنها عاجز هستند. نمونه آنکه در مسابقات پارالمپیک پکن که امسال در چین برگزار شد .
یکی از اعضای تیم معلولین وزنه برداری کشورمان توانست رکورد پهلوان رضا زاده را بشکند. کاری که وزنه بردارهای سالم و تندرست نتوانستند انجام دهند.
می بینید که فقط یکی از ادعاهای قانون جذب یعنی موجی بودن و ارتعاشی بودن کل اتفاقات هستی چقدر زیبا و باشکوه می تواند روی برخورد و رفتار و گفتار و حتی پندار و فکر و خیال اشخاص تاثیر بگذارد و آنها را در برخورد و مواجهه با مشکلات زندگی قدرتمند سازد؟! در آینده باز هم در این مورد با شما سخن خواهیم گفت.