- 6174
- ۱۳۹۶/۰۱/۲۱ - ۰۴:۵۶
- 744 بازدید
جملات توصیفی و متن روز پدر : پدرم بزرگترین نعمت زندگی من است که اگر تمام ساعتهای زندگیم را به خاطر بودنش شکرگزار خداوند باشم باز هم کم است؛ تا زمانی که هست سایه امن دستانش و زمانی که نیست دعایش و نامش مرا دربرخویش گرفته است. جملات توصیفی و متن روز پدر ﻳﻮﺍﺵﺗﺮﺧﻮﺷﺤﺎلی ﻛﻨﻴﺪ! ﺷﺎﻳﺪﻛسی ﭘﺪﺭ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ… ﺍﻳﻨﻘﺪﺭ ﺍﻳﻦ ﻃﻼی ﺑﺎ ﺍﺭﺯﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺥ ﻧﻜﺸﻴﺪ … ﻗﺪﺭﺵ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻧﻴﺪ … ﺍﺯﻛﻨﺎﺭﺵ ﺑﻮﺩﻥ ﻟﺬﺕ[…]
جملات توصیفی و متن روز پدر : پدرم بزرگترین نعمت زندگی من است که اگر تمام ساعتهای زندگیم را به خاطر بودنش شکرگزار خداوند باشم باز هم کم است؛ تا زمانی که هست سایه امن دستانش و زمانی که نیست دعایش و نامش مرا دربرخویش گرفته است.
ﻳﻮﺍﺵﺗﺮﺧﻮﺷﺤﺎلی ﻛﻨﻴﺪ!
ﺷﺎﻳﺪﻛسی ﭘﺪﺭ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ…
ﺍﻳﻨﻘﺪﺭ ﺍﻳﻦ ﻃﻼی ﺑﺎ ﺍﺭﺯﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺥ ﻧﻜﺸﻴﺪ …
ﻗﺪﺭﺵ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻧﻴﺪ …
ﺍﺯﻛﻨﺎﺭﺵ ﺑﻮﺩﻥ ﻟﺬﺕ ﺑﺒﺮﻳﺪ،
ﺩﺳﺘﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﺑﺒﻮﺳﻴﺪ،
ﺳﺎعتها ﻧﮕﺎﻫﺶ ﻛﻨﻴﺪ، ﭘﺪﺭﻫﺪﻳﻪ نمیخوﺍﻫﺪ…ﭘﺪﺭﺧﻮﺩﺵ ﻫﺪﻳﻪ ﺍﺳﺖ،
ﺍﺯﺩﺳﺘﺶ ﻧﺪﻫﻴﺪ، ﺑﺮﺍﻳﺶ ﻭﻗﺖ ﺑﮕﺬﺍﺭﻳﺪ.
ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﺎﺵ ﺍﻭ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺗﻮﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺯﻣﻴﻦ ﺁﻣﺪﻩ…
ﺗﺎ ﺍﺯﺗﻮ ﺣﻤﺎﻳﺖ ﻛﻨﺪ… ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﺎﺵ ﺩﻝ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺭﺍ ﻧﺸﻜنی…
ﻓﻘﻂ ﻳک ﻛﻢ ﻳﻮﺍﺷﺘﺮ!
ﺷﺎﻳﺪ کسی ﺩﻟﺶ ﺑﺮﺍی ﭘﺪﺭﺵ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ باشد…
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
پدر یعنی:
هر چه روزهایت سخت سخت
من هستم خیالت تخت تخت!
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
با پدرم جدول حل میکردم که گفتم: پدر نوشته دوست، عشق، محبت و چهار حرفیه…
اتفاقا دو حرف اولشم در اومده بود؛ یعنی ب و الف
یه دفعه پدرم گفت فهمیدم عزیزم میشه بابا
با اینکه میدونستم بابا میشه ولی بهش گفتم نه اشتباهه
گفت ببین اگه بنویسی بابا عمودیشم در میاد …
… تو چشام اشک جمع شده بود و گفتم میدونم میشه بابا ولی …
اینجا نوشته چهار حرفی، ولی تو که حرف نداری …
پدر؛ تکیه گاهی است که بهشت زیر پایش نیست…
اما همیشه به جرم پدر بودن باید ایستادگی کند؛ و با وجود همه مشکلات، به تو لبخند زند تا تو دلگرم شوی که اگر بدانی… چه کسی، کشتی زندگی را از میان موجهای سهمگین روزگار به ساحل آرام رویاهایت رسانده است؛ پدرت را میپرستیدی…
جملات توصیفی و متن روز پدر
ببخش که گاهی آنقدر هستی که نمیبینمت،
ببخش تمام نادانیها و نفهمیها و کج فهمیهایم را،
اعتراضها و درشتیهایم را و هر آنچه را که آزارت داد.
دستانت را میبوسم و پیشانیت را، که چراغ راه زندگیم بودی و هستی و خواهی بود،
خاک پایت هستم تا هست و نیست هست.
به حرمت شرافتت میایستم و تعظیم میکنم.
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
نمیدانم ازبزرگیاش بنویسم یا مردانگیاش،
از سکوت، سخاوت یا مهربانیاش
براستی نوشتن از پدر کارسختی است
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
صدای گامهای خسته درهر غروب و واژههایی که شاید درکلام کوچک است اما درمعنا دریایی عظیم و قطرهای از بحر دل اوست؛ شب هنگام شما را به یاد کدام لحظات زندگیتان میاندازد؟
پدر میآید باگامهای محکم تا استحکام را به یاد در و دیوار و ساکنان خانه بیاندازد!